داستان عاشقانه

خلاصه داستان گذشته:

میلاد که ادعای میکرد من اصلا عاشق نمی شم. اتفاقی با مهتاب آشنا شد و دل به او بست و می خواست با  او قرار بذاره. ولی میلاد دودل بود که چکار کند....

روزها همچنان سپری می شد. و میلاد  همچنان هراس داشت با مهتاب روبرو شود. چون میلاد از دخترها خجالت میکشید. مهتاب دیگر از میلاد دلسرد شده بود. پس از چند بار تماس که بدون پاسخ مانده بود تصمیم گرفت دل از میلاد برکند برای مهتاب خیلی سخت بود ولی چاره جز این کار نبود. و تصمیم گرفت دیگه عجول نباشد و زود به دیگران دل نبندد. میلاد از اینکه قادر نبود جواب مهتاب را بدهد سخت ناراحت بود. او هم تصمیم گرفت دل از مهتاب برکند. ولی مریم خواهر میلاد همچنان اصرار داشت که برادرش با یک مهندس کامپیوتر ازدواج کند. چون با این راه حل میلاد به آرزوهایش می رسد.

خوب انگار مهتاب و میلاد قسمت هم نبودند. امیدوارم میلاد همسر دلخواه خود را پیدا کند و از این تنهایی در بیاید.

دوستان عزیز این فرصت ها را از دست ندهید و بعد پشیمان شوید. 

داستان عاشقانه

  

وای دیدی چی شد؟ میلاد که میگفت من اصلا عاشق نمیشم من اصلا دلم نمی لرزه با دیدن مهتاب دلش سر خورد. قضیه از این قراره که یک روز که مهتاب سر کارش بود. دید یه آقای خوش تیپی با موهای مشکی و چهره هراسان وارد اتاق شد. خیلی اضطراب داشت.

میلاد: سلام خانم. این همکارتون کجا هستن؟ کارشون دارم خیلی مهمه!!!!!!!

مهتاب یک لیوان آب داد به دستش و گفت آروم باشید. خانم صالحی برای 3 روز رفته اند مرخصی.

میلاد: وای چکارکنم. همه ی برنامه هام بهم می ریزه

مهتاب: من نمی تونم کمک تون کنم؟

میلاد: دنبال برنامه اچ پی اچ هستم. اگه پیداش نکنم بیچاره می شم.

مهتاب: اتفاقاً من یک نمونه از این برنامه کامپیوتری را دارم امیدوارم به کارتون بیاد.

مهتاب از داخل کمد برنامه اچ پی اچ را آورد به میلاد داد.

مهتاب: امیدوارم همین باشه.

میلاد: اره خودشه. ممنون. شما منو از بدبختی نجات دادین. این شماره منه خو شحال میشم. یه روز ناهار رو با هم بخوریم.

مهتاب: حتماً

میلاد وقتی رسید به خونه. یاد کاری که کرده بود افتاد. روز و شب نداشت. مهتاب همیشه جلوی چشمانش بود. دل تو دلش نبود. اصلاٌ نفهمید چه گذشت. از یک طرف خوشحال بود که از تنهایی در میاد و از یک طرف می ترسید. که اشتباه کرده باشه. مهتاب چند بار پیام برایش گذاشت. ولی میلاد جوابش رو نمیداد.

موضوع را با خواهرش در میان گذاشت.

میلاد: مریم چکار کنم مهتاب رو دوست دارم. می ترسم باهاش قرار بذارم

مریم: خوب عزیزم طبیعیه. شما تا حالا عاشق نشدید و با کسی قرار نذاشتی. داداش من برو اگه دختر خوبیه. لگد به بختت نزن. دختر امروزه پیدا نمیشه.

میلاد همچنان دو دل بود. و مهتاب هم منتظر بود.

ادامه دارد...........

 

 

چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

خوب به عکس بالا توجه کنید. این بچه های معصوم گناه شون چیه؟ این درسته بچه ها از بچگی این کارهای ناشایست  را یاد بگیرند.خوب وقتی از ریشه به بچه ها این عشق های بی دوام را یاد بدهیم وبه آن عشق کودکانه بگوییم حتما آینده این کودکان خراب می شود. و جامعه دچار تزلزل می شود. خود شما بزرگ ترها اگر به فکر خودتون نیستید به فکر این غنچه های باغ زندگی باشید. به خاطر این یه لحظه خوشی زندگی این کودکان را خراب نکنید. آنها متوجه خوب یا بد بودن این کارها نیستن. با تربیت فرزندان صالح جامعه  خود را سالم بگردانید.

عشق بی دوام

 

 

اخه یعنی چی؟ 

 

چرا باید خودمون را به خاطر کسی که تنها مون میذاره عذاب بدیم؟ 

 

اس ام اس جالب!!

ترکه  بچه اش مریض میشه، میگه یا امام رضا ضامن این کره خر هم بشو!!

 

تو عروسی لرا اقوام داماد میگن نون و پنیر و نعنا مادر عروس شد تنها؛ بابا عروس میشنوه میگه؛ نون و پنیر و پونه  پس من چوسم تو خونه!!!

 

ساز گل های دلم آهنگ توست حس نکردی یک نفر دلتنگ توست!!!

 

سوختم خاکسترم را باد برد تنها کسم مرا از یاد برد!!

 

اگر حلفه عشق از طلاست حلقه دوست از وفاست، مخاص هر چی با وفاست!!

 

اندازه یک کیلو خاکشیر دوستت دارم، حلا بشین بشمار ببین چقدر دوستت دارم!!

 

عشقو برات کشیدم میون موج دریا رو ماسه ها نوشتم دوستت دارم یه دنیا!!

 

 سوزن رفاقت در تیوپ قلبم فرو رفت و گفت فیسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس تازه فهمیدم پنچرتم رفیق!!

 

اتل متل کجایی؟       نگو که بی وفایی       منم میدم پیامی     نگی که بی مرامی !!

 

بعد از ماه عسل عروس خانوم پاهاشو میذاره روی هم  یکی از پاها به اون یکی پا میگه چه عجب از این طرفا!!!

 

امشب تلفن رو اشغال نکن یه پسر عاشقت شده بهت زنگ می زنه..............!!!!!   ستاد شاد سازی دختران دم بخت

 

ترکه میره کلیسا یک دختر خوشگل در وا میکنه حول میشه میگه عیسی خونه هست!!!!!!

 

الهی فندوق بشی سنجاب بشم گازت بگیرم اگه گریه کنی ماچت کنم لپتو بگیرم!!

 

برای آدم نابینا شیشه با الماس فرقی نمیکنه، پس اگه کسی قدرتو ندونست فکر نکن شیشه ای حتما اون نابیناس شک نکن...!!!

 

سه شرط آدم رو عزیز میکنه

1

2

3

دنبال چی میگردی؟ ت. بدون شرط عزیزی!!!

 

محبت تنها جوشکاری است که دل های شکسته را رایگان جوش می دهد.